چهارشنبه، دی ۲۵، ۱۳۹۲

روزنوشت 921025

دیشب اندروید تبلتمو آپدیت کردم و شدم 4.2.2    آفرین به سامسونگ این دومین آپدیتی یه که میکنم!
امروز در کلاس دوره تربیت م که مدیر کل سازمان .... بود در مورد چرخه عمر سازمانی یه چیز باحال گفت که باید جداگانه بنویسم و اینجا بذارم.دوره قبل لز بلوغ تطمیع تهدید و اتهام و .....
چند وقتی که کلیه ماموریت های سازمانمون قطعه و بخاطر مشکل اعتبار ممنوع هست حتی داخل استان و شهرهای نزدیک اما دیروز همایش یک روزه نماز در قم بود و کلیه روسای شهرستانها از کلیه استانها بود خیلی ها با هواپیما با اتوبوس با راننده استیجاریشون . خلاصه اهداف سازمانها دور شده از هود سازمانها  و جنبیات اومده جای اصلیات! یه حدیث از امام علی است که دقیقن یادم نیست ما فروعات میان جای اصولات رو میگیرن!امید به اصلاح وضعیت در شرایط فعلی فکر کنم یه فکر احمقانه ای باشه.
امروز از دانشگاه زنگ زدن و گواهی موقت ارشدم آماده است باید برم بگیرم.
و اینکه gal-lo این لغت به مهناهای مختلف رو امروز یاد گرفتم معانیی مثل صفیه کسخل و ....
و اینکه ن ق رو میسه بدست آورد؟ نمیدونم حتی مطمعن از نفس فکرش هم نیستم اما تکنیکش اینه که ..... (در کیپم مینویسم بعنوان ملکه ذهن شدن)

یکشنبه، دی ۲۲، ۱۳۹۲

روزنوشت 921022

وقتی که هر روز نمینویسم یه سری مسایل بکر از یادم میره و بعدن یادم نمی آد حتمن باید یادداشت بردارم که محتویات اندیشه هایم را از دست ندهم.
یکی از کیس های هوم ویزیتم، یه تراپیست دیگه هم داره که من قبلن پی برده بودم. مهم نیست به قول مولوی مرد غرق گشته دست در هر خار و خاشاکی میزند.من پرسونالیتی مستقل خودمو دارم.
زمین و زمان در مورد رق حرف میزنن.
دنبال یه دفتر تحقیقاتی و پژوهشی ام با دکتر س که امیدوارم به سرانجام برسانمش و به یه کار با کلاس و آبرومند خوب با درآمد بدون رقیب و عالی دست پیدا کنم.یه مقدار در محیط کار صبحم باید با برنامه ریزی دقیق تری کار کنم.
این روزها بچه ها خیلی خانممو اذیت میکنن .
از تکثر فکر کنم در بیایم بهتر است و الان وبلاگهای متعدد ایرانی دارم هر کدام با موضوع خاص خودش . فکر کنم ساده تر و خلوت تر باشه بهتره باید بسوی وحدت پیش برم نمیدونم همین جا بنویسم یا دوتا وبلاگ داشته باشم یکی همین یکی هم برای نوشته های رسمی ام. نمی دونم فکر کنم همون دوتا خوب باشه. ببینم حالا چی میشه تصمیم میگیرم.

جمعه، دی ۲۰، ۱۳۹۲

روزنوشت 921020

دیروز که نمیخاستم از اداره بهم زنگ بزنن موبایلم رو در زیر زمین سالن سازمان ... خاموش کردم اونجا کلن آنتن نمیده و اگه در جای بدون آنتن خاموش کنی گوشی رو ، در دسترس نخواهی بود برای زنگ زننده حتی اگه زیر دکل باشی
برای دوره های تربیت مدیران ، سرفصل های دروس و حتی منابع پیشنهادی در سایت سازمان مدیریت دولتی موجود است که باید درشان بیارم و اونا رو برای خودم استخراج و مطالعه کنم.
در مورد جانشینی مدیرعامل مایکروسافت که مدیر عامل فعلی فورد مطرح بود زمینه تجسم خلاق خوبی برام مطرح است در روی دسکتاب یک مقاله خوب و با حوصله برای خودم بنویسم.و خودم را جای اون بذارم.
و قانون استسی که خیلی کامل است و اله است و بله است و ..... وقتی اهرم هاش در ضمانت اجرایی اش به اندازه پشم هم اثر نداشته باشند فک کنم چندغازی هم نیارزد.
الان بازم مطلب واسه نوشتن دارم که کار دارم یادداشتشون میکنم که بزودی بنویسم.

پنجشنبه، دی ۱۹، ۱۳۹۲

روزنوشت 921019

خیلی وقته ننوشتم باید بیشتر از اینا بنویسم اصلن نوشتن یه حسی به آدم دست میده که قابل توصیف نیست.
ر.ق عجب مزه ای رو چشیده! دکتر ن رو صیغه کرده! خوش به سعادتش!!! و عجب اورزه ای داشت! مسلمن من اون اورزا رو ندارم. البته کار با زن فعلی اش به جای باریک رسیده و ....
تقریبن علت دیسانتری اول دی ماه خودمو فهمیدم امیدوارم بیشتر از اینا مواظب باشم.
عجب! عجب! ع ح کلیه کارهای پایان نامه عمو .رش رو انجام داده اونم بعد از چهارسال ترک تحصیل عمو ر! این ع ح عجب مرد بزرگی است و در مورد این کارش هم من مجاز نیستم چیزی بگم.خداوند دل همه رو مثل این آدم بزرگ کنه
امروز بعد از کلاس دوره تربیت مدیر جرینگی اومدیم سازمان که بازرس باهامون کار داره. یه پسر کونی کاهی (کدو) بود با دوتا عصا که فکر میکرد ما بچه کودکستانی هستیم. بازرسی براش زیاد بود. و امروز هم به نیت خیر و برای اینکه یکی را خیلی احترام براش قایل هستم یک بدترین راستگویی را براش انجام دادم که ذیحساب داره تخریبت میکنه پیش بازرسا و چون من اون ذیحساب رو آدم مشتی ای نمیدونم گفتم که این یارو بدونه و لازم دونست از خودش دفاعد کنه!
منظورم از بدترین راستگویی به قول حضرت علی علیه السلام سخن چینی است.فعلن همین قدر بسه. کلی مطالب نوشتنی دارم که دفتر نوتهام مونده تو ماشین بعدا اونا رو هم مینویسم،
921019

عیسی و گمان بد

در یک خشکسالی ، قوم عیسی به نزد او آمدند و گفتند که بیش از دوسال است که باران نیامده است. حتما گناهکاری در بین ماست. او را معرفی کن تا ما ، ...