یکشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۹۱

شغل رویائی

دوست دارم شغلم آزاد باشد و وقتم در اختيار خودم
قبلاً بارها و بارها بهش فكر كرده ام مثل سرمربي يك تيم فوتبالِ بزرگ كه مدتها در خفا و آزادانه كار ميكند و بعد يكباره رو ميكند و كل دنيا بهش توجه ميكنند.و ميلياردها پول هم درآمدش است.
اين شغل را به شغل فعلي ام مقايسه ميكنم كه صد در صد وقتم بسته است مگر با مرخصي!و كار عصرم نيز صد در صد وابسته به وجود فيزيكي ام است.
راه حل: قبلاً در یکی از پستهام،راه حلی را اشاره کرده ام که در جای خودش ارزشمند است.
حالا باید یک بازی را شروع کنم .شاخصهایش را در حالت شغل رویائی ام در بیاورم و آن شاخص ها را در شغل فعلی ام بگنجانم!  فعالیت هائی را که ممکنه بکنم بنویسم اونا رو گروهبندی کنم و تجزیه شان کنم مثلاً وبگردی ،مطالعه ،بدون درخواست مرخصی ، خوابیدن تا هر زمانی که دوست داشته باشم (هر چند که سحرخیزم) و بعد آنها را در موقعیت شغل فعلی ام بازسازی و ترکیب نمایم(تا حد امکان).
یه کار دیگر هم میتوانم بکنم :آنتونی رابینز در سری کتابهای بسوی کامیابی(یاد سالهای 74 و 75 بخیر!!!) –اینکه احساسات پنج حواسم را در آنجا تجزیه تحلیل و در اینجا تصور و بازسازی کنم و همون احساسات را اینجا منتقل کنم.
کیفیت دیدن(بصری):رنگ، فاصله ،تحرک و .......
کیفیت شنیدن(سمع):....
لمسی،بویائی،چشائی و حتی حس عمقی!
اینا رو تجزیه کنم و همانجوری تداعی کنم
ضمن اینکه طبق قانون راز ،تفکر به هر چیز همان را برایمان مهیا میسازد.
این متنم آموزشی نیست که بیشتر بنویسم.صرفاً ثبت جرقه ذهنی و یادآوری برایم هست.
شاید بعداً بیشتر بنویسم.
91/10/03:

باز سازي شغل دلخواه: رفتن سر كار با احساس در يك جلسه هيئت مديره يا يك قرارداد مهم يا اينكه در مسابقه فينال
كلاً بايد از شغلم لذت ببرم

جمعه، آذر ۲۴، ۱۳۹۱

چند تا از عاشقانه های پروردگار.....


سوگند  به  روز  وقتی  نور می گیرد  و به شب  وقتی آرام  می گیرد  که من  نه تو را رها  کرد ه ام و نه با  تو دشمنی کرد ه ام. (ضحی 1-2)
افسوس که هر کس را به تو فرستادم  تا  به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس  30
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو  قدرتی نداشته ام(انبیا 87)
و  مرا به مبارزه طلبیدی  و چنان توهم زده شدی که  گمان بردی  خودت بر همه چیز  قدرت   داری. (یونس  24)
و این در حالی  بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی   بگیرد نمی توانی از او پس بگیری  (حج 73)
پس چون   مشکلات از  بالا  و پایین آمدند و  چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت  و تمام  وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان  بردی چه گمان هایی ( احزاب 10)
تا زمین با  آن فراخی بر تو تنگ آمد  پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به  سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118)
وقتی در تاریکی ها  مرا  به زاری خواندی که اگر تو را برهانم  با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما  باز  مرا  با دیگری در عشقت شریک کردی (انعام  63-64)
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و  رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید  از من ناامید شده ای. (اسرا 83)
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)
غیر از من  خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)
پس کجا می روی؟ (تکویر 26)
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگی ام  باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار 6)
مرا  به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را  در  آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره  به هم فشرده می کنم تا  قطره ای باران از  خلال آن  ها بیرون آید و به خواست من  به تو اصابت کند تا  تو فقط  لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود  (روم 48)
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم  تا به  آن آرامش  دهم و روز  بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم  و  تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام  60)
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت  می دهم  (قریش 3)
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگه  با هم باشیم (فجر 28-29)
تا یک بار دیگه  دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)
و آنگاه که دوست داری کسی به یادت باشد به یاد من باش که همواره به یادت هستم (بقره 152)

بزرگترین دشمن شما

ایا میدانید بزرگترین دشمن شما در این دنیا کیست؟
بزرگترین دشمن شما همان ذهنتان است.
افکار منفی در سر پروراندن فکر و ذهن ما را به دشمن شماره یک ما تبدیل می کند.

ریلاکس و تنفس عمیق

باید ملکه ذهنم بکنم که همیشه ریلاکس و آرام باشم. هم به لحاظ فکری و هم ریلاکس جسمی.
و سوای آن تنفس عمیقی رو که قبلاً یاد گرفته بودم رو مدام  انجام بدهم.
حداقل روزی سه بار و هر بار 10 تا. و در سایر اوقات هم عمیق تر نفس بکشم. برای سلامتی از هر ویتامین، تغذیه و داروئی موثر تر است.اون وقت مسیر برای سایر کارهام باز میشه.
 پس بطور خلاصه:
ریلاکس
تنفس عمیق

ذهن پژوهشگر


در پروژه فارغ التحصیلی ام که استاد راهنما  گفت یه مقاله جدید تهیه و  ترجمه کنم  و بر مبنای آن یه طرح تحقیقاتی بنگارم . خیلی شیوه خوبی هست برای کسانی که نمی خواهند سمبل کنند. با اینکار و پس از کش و قوس های فراوان دنبال نوآوری و خلاقیت رفتم کلی مقاله های جالب پیدا  کردم  و در این زمینه و برای ساماندهی افکار علمی راهی بس زیبا به رویم گشوده شد.

بایدها و نباید های برگزاری نمایشگاه-نبود صاحبکار

 نمیدونم تو کدوم سایت یا وبلاگ خونده بودم اما چیز جالبی بود در نمایشگاه برگزار کردن که چیزائی که یادمه مینویسم:

متصدیان و مجریان برگزاری نباید اونجا روزنامه یا کتاب بخونند چون مراجعه کنندگان فکر می کنند که بی اهمیتند

همچنین نباید آشکارا غذا بخورند چون مراجعه کنندگان شاید کار داشته باشند اما فکر میکنند مزاحم خوردنشون شدند.

لباس های شیک و آراسته که نیاز به گفتن ندارند.

با تلفن حرف نزنن مگر در موارد ضروری

با موبایل، تبلت یا لب تابشون ور نرند مگر برای کارهای که ضرورتش ایجاب کنه

اگه حوصله اینکارها رو ندارن بهتره نیان تو نمایشگاه

*****

از طرفی امروز که میخواستم از یه آژانس بلیط پرواز به یکی از شهرها رو بخرم چون ساعت 13:45 بود و ساعت 14 زمان تعویض شیفت بود لذا اصلاً تلفن جواب نمیدادن یا گوشی رو برمیداشتن و میذاشتن  و یه دفعه هم برداشتن گفتم وصل کنین به فلانی که بعد از یه مدتی قطع کردن و بار دوم گفتن که سرمون شلوغه و .....در ضمن اون آژانسه ، آژانس خوشنامی هم بود

قطعا چون دم ظهر بود بعبارت عامیانه صاحبشان نبود یادم باشه اگه صاحب یه جائی شدم اینا رو هم کنترل کنم هم مستقیم بیان کنم این مسائل رو، که از این کارا نکنن







خلاصه اینکه یه مدیر باید برای ساده و پیش افتاده ترین کارها باید بصورت چک لیست کارها رو  بیان و مرور کنه مثلاً برای کسانی که میخان تو نمایشگاه باشن

با تلفن حرف نزنین

با موبایلتون ور نرین

ناهار  شامتونو آشکارا نخورین

روزنامه نخونین

 به کلیه تلفنها حتی تو زمان تعویض شیفت با حوصله جواب بدین و .....


جملاتی زیبا درباره تجارت:

جملاتی زیبا درباره تجارت:

 درآمد:
 هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.

...خرج:
 اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.

 پس انداز:
 آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.

 ریسک:
 هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.

 سرمایه گذاری:
 همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.

عدم قضاوت فکری و پیش تجسم سازی

در طول سالیان گذشته یادم هست نتیجه گرفته بودم که قضاوت نکنم، پیش تجسم سازی نکنم و غیبگوئی نکنم. رعایت این سه اصل که به نوعی همون قضاوت نکردن فکری هست منجر میشد که روحیه شاداب تری داشته باشم و خوش بین تر باشم . از طرفی عدم رعایت آن  با توجه به اینکه ذهن آدم اتوماتیک بطرف منفی میرود باعث خودآزاری و دپرشن میشد و طبق قانون پندار و گفتار و کردار می افتاد در سیکل معیوب و نهایتاً در سرنوشت آدم ظاهر می شد.

تکنیک راز هم میگه غالب فکرت هرچی باشه به سمت همون میروی ! و چون در مسائل مختلف قضاوت، پیش تجسم سازی و غیبگوئی که اکثرا منفی و خوآزار دهنده هستند ، نیز حجم غالب فکر را پر می کنند و این مسائل اگرهم رخ ندهد حداقل باعث رنجش آدم میشود.

پس ضمن تاکید به مسائل فکری مجدداً مروری میکنم واسه خودم :

که قضاوت و پیش تجسم سازی و غیبگوئی فکری نکنم و فکر غالبم همانی باشد که میخواهم بشود

طبق قانون راز

میازار موری که....

 آیا بنظر شما مصرع میازار موری که دانه کش است نشون نمیده که ما ایرانی ها از قدیم الایام یه جورایی کِرم داشتیم؟

104 فعالیت سازنده

دیروز تو انتشارات رشد( خ انقلاب) با یه همکار عزیزم که داشتیم کتابها رو میدیدیم به یه کتاب جالب برخوردم تحت عنوان 104 فعالیت سازنده از آلنا جونز ترجمه میترا محمدی که بسیار کتاب جالب و خلاقانه ای بود و فعالیتهاش هم گروهبندی بر مبنای هدف شده شده بود اشتباه کردم نخریدم.


تا کی مسیرم بیافتد اونجا

بازیهای فکری و تخیلی ساده که اکثراً با کاغذ و قلم  و مداد رنگی انجام شدنیه مثلاً یه سرزمینی رو دادن به شما و شما میخائین به یه کشور طبق نظر خودتون طراحی و تبدیل کنین براش پرچم درست کنین نام انتخاب کنین ویژگیهاشو و ...... باید حتماً این کتاب ِ خوبو تهیه کنم

پرورش مار در آستین

 یادم هست در واحد تحلیل استراتژی شرکتهای موفق و ناموفق خونده بودم که کمپانی  آی بی ام دو شرکت مایکروسافت  و اینتل رو مثل مار در آستین خودش پرورش داد و بعداً این دو شرکت بزرگترین و قویترین رقیب برای شرکت مادر خودشون شدند و پوزه آی بی ام رو به خاک مالیدند.


دیروز در جلسه ای که با مدیر کل دفتر روزانه و نمایندگان مراکز غیر دولتی داشتم که رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل کشوری شون هم بود کاملاً برام روشن شد که اینا در دامان  اداره مان چنان پرورش یافتند که الان بزرگترین و خطرناک ترین تهدید و عامل فشار برای مدیران سازمان و حوزه خودمان در سطوح مختلف علی الخصوص در سطوح بالا هستند.


یادم باشد که همواره برای این تهدید بزرگ در اداره ، هوشیار باشم و در ضمن اسکن کنم که از این مارها پرورش ندهم در آستین

قدرت فراموشی

قدرت فراموشی نعمتی عجیب است که اگر خداوند آن را در نهاد انسانها قرار نمی داد زندگی تقریباً غیر ممکن میشد.مثلاً برای خیلی از مسائل که فکر کردن به آنها عذاب آور است نعمت فراموشی باعث می شود که در مجموع از 24 ساعت شاید به مدت 0.5 ساعت به آن فکر شود.

منتها مشکل اینجاست که ما از این نعمت بزرگ سوء استفاده می کنیم برای چیزهائی که نباید فراموششان کنیم . همین ذکر و یاد دائمی خالق یکتا و لذت معنوی و روحانی آن و سایر مسائل( مثلاً انجام کار خاصی برای رسیدن به یه چیزی ، برنامه ریزی، ریلاکسیشن ، .....)مثالهای بارزی در این زمینه هستند تا اینکه به گرداب طوفان مبتلا شویم و یادآوری نمائیم .

بنابراین یادمان باشد که این نعمت بزرگ را در جای خودش بکار ببریم  و شش دانگ حواسمان باشد که در جاهائی که نباید استفاده بشود استفاده نکنیم از این نعمت .

خلاقیت-از الهي قمشه اي در تارخ 24/11/1376 جمعه از شبكه 4 سيما

از الهي قمشه اي در تارخ 24/11/1376 جمعه از شبكه 4 سيما
·         كتاب والدِن از هنري ديويد تورو خلاقيت زاست.
·         كريستف كلمب وجود خويش باشيد
·         مردم بلد نيستند پادشاهي كنند و الا ابزار آن براي همه مهياست مثل دانه هاي كريستال برف كه فرمولش شبيه دانه هاي الماس(منظم) است و فراوان زير پايمان ريخته شده است.
·         هر روز را عيد بگيريد و به شادماني بگذرانيد.
·         تكرار ،فقر است  و خلاقيت ،ثروت است.
·         بعد از هر نمايشگاه آثار هنري،شعر،كتاب و ... بايد چيزي بر خودمان بيافزائيم و يك كار ديگر بكنيم.
·         لازم است براي خلاقيت:شجاعت ،ديدن نظم در بي نظمي،و مشف اين هماني
·         زندگي را بايد ساده گرفت.سادهء ساده
·         موانع خلاقيت: امنيت و ترس از عدم تغيير(اجتماعي،عاطفي و ...)
·         فقط input  هاي اطلاعاتي نبايد باشد فرصتي بايد براي طبقه بندي و تفكر باشد.از طرفي مغز را بايد بفكر واداشت (مثل چند تا صفحه فيسبوك91)
·         و اينكه مصاحبت يا همنشيني بايد بنمائيم  با افراد خلاق و موفق  و اگر نشد از آثارشان فراوان استفاده كنيم.
·         آثار ادبي بزرگان يكي از اين همنشيني هاست.فردوسي،مولوي،حافظ،سعدي و نظامي از ايراني ها و آثار افلاطون،آثار شكسپير،كمدي الهي دانته ،بهشت گمشده جان ميلتون و اوديسه هومر از خارجي ها مناسبند.

گم شدن مسير زندگي انسانها

گم شدن مسير زندگي انسانها:
انسانها چقدر راحت گم ميشوند.همين چند ماه پيش بود كه مي گفتم پايان نامه ام تموم شد برنامه ريزي جديد ميكنم ،تيتر كتابهائي رو كه پاس كردم رو مرور ميكنم ،جعبه ابزار علمي مديريتي براي خودم درست ميكنم ،براي زبان برنامه ريزي خاص ميكنم ،تحليل آماري رو مطالعه ميكنم که کارهای spss  درآمدزا داشته باشم.
حالا همه چی تموم شده اما هیچ کاری نکردم.بهانه نداشتن وقت را قبول نمیکنم چون شرایط وقتی ام در زمان دانشجوئی بهتر از الان نبوده اما با سربلندی همه اش را پشت سر گذاشته ام.
انسانها وقتی که به حاشیه امن میرسند همه چیز ( یا خیلی چیزها) را فراموش میکنند(البته از خاطر نمیبرند) ولی مساله را بسیار دور دست میبینند و آنرا جدی نمیگیرند.
یکی از دلایل گم شدن انسانها از مسیر اصلی زندگی و حتی زندگی معنوی این است.این کار را خواهم کرد اما شرایطش جور میشود و نمیکنند.
ذهن انسان اتوماتیک اینطوری است.این هشدار را جدی بگیریم.

پنجشنبه، آذر ۲۳، ۱۳۹۱

40 لذت رایگان


 40 لذت رایگان

 1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
 ۲سعی کنیم بیشتر بخندیم.
 ۳- تلاش کنیم کمتر گله کنیم.
 ۴با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.
 ۵- گاهی هدیه هایی که گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.
 ۶- بیشتردعا کنیم.
 ۷در داخل آسانسور و راه پله و… باآدمها صحبت کنیم.
 ۸- هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.
 ۹- لذت عطسه کردن را حس کنیم.
 ۱۰- قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.
 ۱۱- زیر دوش آواز بخوانیم.
 ۱۲- سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .
 ۱۳- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
 ۱۴- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
 ۱۵- برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه ریزی کنیم!
 ۱۶- از تفکردرباره تناقضات لذت ببریم.
 ۱۷- برای کارهایمان برنامهریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته کار مشکلی است!
 ۱۸- مجموعهای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و… )برای خودمان جمعآوری کنیم.
 ۱۹- در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.
 ۲۰- گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهیها باشد چه بهتر.
 ۲۱- گاهی از درخت بالا برویم.
 ۲۲- احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.
 ۲۳- گاهی کمی پابرهنه راه برویم!
 ۲۴- بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.
 ۲۵- وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم
 ۲۶- در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا کنیم.
 ۲۷- سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم.
 ۲۸- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .
 ۲۹- وقتی از خواب بیدار میشویم، زنده بودن را حس کنیم.
 ۳۰- زیر باران راه برویم.
 ۳۱- کمتر حرف بزنیم و بیشترگوش کنیم ..
 ۳۲- قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم .
 ۳۳- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و… را یاد بگیریم.
 ۳۴- اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.
 ۳۵- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.
 ۳۶- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.
 ۳۷- به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.
 ۳۸- گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.
 ۳۹- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.
۴۰- از هر آنچه که داریم خود و دیگران استفاده کنیم ممکن است فردا دیر باشد.

تقویت و تضعیف از طریق NLP

تقویت خاطرات و افکار خوش و تضعیف خاطرات و افکار منفی  از طریق NLP  چیزی است که قبلاً فراوان روی آن کار کردم  و بسیار هم مفید واقع شدوحتی بخاطر همین مهارتم یه دعوتِ ....

یه نمونه از تضعیف :بسیار کوچک و دور دست ، سیاه و سفید  در بیابانی کویری یا لجنزار متعفن و .......

استفاده از آن منجر به داشتن چهره ای بشّاش و شاداب و روحیه و احساسی عالی خواهد بود که در سیکل مثبت خود ، آثارش ظهور خواهد کرد. در ادامه مطلب چند تا از مثالها رو میارم  که کاملاً خصوصی اند.

این مطلب در دفتر تجربیاتم در تارخ 76/7/7 نوشتم که الان اینجا منتقل کردم.


تقویت خاطرات و افکار خوش و تضعیف خاطرات و افکار منفی  از طریق NLP  چیزی است که قبلاً فراوان روی آن کار کردم  و بسیار هم مفید واقع شدوحتی بخاطر همین مهارتم یه دعوتِ ....

یه نمونه از تضعیف :بسیار کوچک و دور دست ، سیاه و سفید  در بیابانی کویری یا لجنزار متعفن و .......

استفاده از آن منجر به داشتن چهره ای بشّاش و شاداب و روحیه و احساسی عالی خواهد بود که در سیکل مثبت خود ، آثارش ظهور خواهد کرد. در ادامه مطلب چند تا از مثالها رو میارم  که کاملاً خصوصی اند.

این مطلب در دفتر تجربیاتم در تارخ 76/7/7 نوشتم که الان اینجا منتقل کردم.

تضعیف کلینیک کارورزی ..... ریزه با دو نفر دیگه


بخاطر همین مهارتم یه دعوت سورپریز در یک شهر رویائی از طرف یک شخص رویایی داشتم .


کلاً در هر زمینه ای کاربرد داره الان بیشتر یادم نمی آد

یادداشت هایی برای مرور و یادآوری

 1-روزی یه مقدار از فیلم ،متن یا صدای انگلیسی استفاده کنم تا ذهنم همواره بسوی شرطی شدن در این زمینه آمادگی پیدا کند.


2-یه لیست تهیه کنم برای افرادی که باید همیشه تو ذهنم باشن تا شبیه اونا بشم.برای این لیست هیچ محدودیتی برای خودم قائل نباشم از دانشمندان ، هنرمندان ، افراد دور و نزدیک درقید حیات یا غیر از آن و  حتی طراحی یه شخصیت دلخواه بصورت مونتاژی

3-مراقبه روزانه اینطوری: به همه خواسته هام رسیدهام  و اونا را واقعاً احساس کنم .روزی دوبار  باید اینکارو بکنم و قبلش هم خواسته هام شفاف باشه در گروهبندی مختلف از سلامتی تا خانوادگی و مسائل شغلی ، ثروت و ....( یه لیست هم اینجا لازم دارم-البته تو کلاسورم دارم باید آپدیتش کنم و بیشتر بکار ببرم)

4-استفاده از استعاره و متافور یادم نره در کلیه امورات زندگی (مدیر عامل ، کارگردان، سرمربی ، رئیس جمهور ،.......)

5-همیشه افکار نیرومند داشته باشم.

چهارشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۹۱

به هر طرف که توجه کنید به همان سمت میروید

به هر طرف که توجه کنید به همان سمت میروید

توجه به افراد غمگین و شلخته و نامرتب [1]دقیقا آدم رو به همون سمت میبره و تبدیلتون میکنه به یکی از اونا

برعکسش توجه به انسانهای شاداب  و با روحیه حتی در تخیل تبدیلتون میکنه به یکی از اونا

باید یه لیست برای خودم تهیه کنم برای افرادی که همیشه در تخیلم باشن تا نهایتاً  شبیه به اونائی بشم که دلم میخاد.

برای این لیست هیچ محدودیتی برای خودم قائل نباشم از دانشمندان ، هنرمندان ، افراد دور و نزدیک درقید حیات یا غیر از آن و  حتی طراحی یه شخصیت دلخواه بصورت مونتاژی

حتی بقول آنتونی رابینز اگر در موقع رانندگی هم به تیر چراغ برق یا دره فکر کنین خدای نکرده به همون سمت میروید.

این اخطارو  باید جدی گرفت و از این افکار فاصله گرفت.

76/7/7 از دفتر تجربیاتم جلد یک


[1] مثلاً در اتوبوس های شهری ، اون منشی دفتر شعبه 10، بسیاری از مراجعه کنندگانم و.........

کیپ تاون

در سال 1377 (اوخر دوره دانشجوئی کارشناسی ام)که در دفتر تجربیاتم نگاه می کردم عکسی از شهر زیبای کیپ تاون در افریقای جنوبی دیده بودم  و نوشته بودم که میشه با مراقبه و تصویر سازی ذهنی ، به اونجا سفر کرد و الانم همین فکر رو می کنم .قبلاً پروفایل کاغذی مکانهای مورد علاقه ام رو درست کرده بودم وبعدش بهش دست یافته بودم. شاید نیاز به گفتن نباشه اما چند تاشو مرور کنم.

در دوران دانشجوئی کارشناسی ام اون اطاق هال پذیرائی با میز عسلی شیشه ای که بنظرم در سال 75-76  داشت رایج میشد و یه چیز باکلاسی بود و بعدش چقدر راحت ، هال و پذیرایی خونه ام همونجوری شد


یا در سال 83 نقاشی با جزئیات داخل یک اتومبیل در سررسیدنامه ام که در پائیز همون سال یه اتومبیل صفر خریدم در حالیکه قبلش دنیال یه رنوی مدل 60 بودم!!!


بنابراین باید یه فایل مخصوص درست کنم و تو اون همه چیزهائی رو که دوست دارم تجربه کنم رو بگنجونم ، بسیاری از برنامه های مستند تلویزیونی هم اونا رو غنی می کنه و دائم باهاش ور برم و مرور کنم تا به خواسته هام برسم هر چند که به خیلی از خواسته های گذشته ام رسیده ام.


امپراطوری بزرگم رو باید بازسازی نمایم .


از قدرت استعاره استفاده کنم . گیم Age Of Empire  رو بصورت ذهنی برای خودم ترتیب بدم چه جالب! زندگی چقدر شیرینه!در پست دیگه ای در مورد استعاره ها و متافور برای خودم خواهم نوشت.



تقسیم بندی آدمها در سال 76!!

در دفاتر قبلی ام انسانها رو در تاریخ 21/11/76 انسانها را به 4 گروه تقسیم کردم
اول مادی منفی مثل پسران ......... ،چیزی بدست نمی آرن دنبال لحظاتن مواد مشروب و ...
دوم مادی مثبت که در می ارن اساسی
سوم مادی و معنوی در کنارش
چهارم معنوی و مادی در کنارش
البته نمیدونم الان چه ارزشی واسم داره اما همینطوری مشغله ذهنی سال 76 ام بود واسه همین درج کردم
والسلام

سه‌شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۹۱

استعاره و متافور

استفاده از استعاره و متافور تئوری ای است که قبلاً لذتش را زیاد بردم سال حدود 74 بود که چقدر از این استعاره ها بهره بردم ، لذت بردم و حتی امواج متافیزیکی اش را نیز دریافت کردم .اینکه زندگیتو مثل یک فیلم شاهکار ببینی و خودت کارگردان شهیرش باشی اونوقت حسی رو که استیون اسپیلبرگ یا استانلی کوبریک در فیلم سازی دارن مطمئناً در خودت احساس می کنی

یا اینکه زندگی رو به مثابه یک تیم بزرگ فوتبال در حد جام جهانی تصور کنی و خودتو بعنوان سرمربی بزرگ ِ این تیم

شایدم مدیر عامل مثلاً کمپانی عظیم تویوتا یا بوئینگ

یا شهردار یا مدیر اصلی و گرداننده شهر زیبای تهران که نقشه اش رو بذاری جلوت و براش طراحی کنی فعالیت ها رو

میتونی رئیس جمهمور یک کشور قدرتمند خودتو تصور کنی و خود وجودی تو اون کشور قدرتمند

یا مهندس برنامه نويس زندگي ام

یا ..... خیلی چیزهای دیگه محدودیتی در این زمینه وجود نداره هم در نوع استعاره  و هم در مدت زمان استفاده از اونا ، حتی میتونی لحظه ای یا موردی استعاره های قالب فکریتو عوض کنی

ديگر احساس و ديد از بالا و بسيار ضعيف شده


در جاها و مكانهائي كه احساس خوبي ندارم مثلاً در جلسه با مافوقي كه غير قابل تحمل باشد و...

بايد صحنه را ديگر احساس  و ديد از بالا و بسيار ضعيف شده ديد كه خودتون هم توش هستيد و داريد از بيرون خودتونو نگاه ميكنيد.. در كلاس ريشه هاي انقلاب اسلامي (76/7/24)يه آقاي همتي بود سر مساله "ح ص ش " كه بسيار معذبم ميكرد در زمان جاهليت دومم كه الحمدالله با اين تكنيك حل كردم موضوع را 

مراقبه و سئوالات نیروبخش صبحگاهی

صبح ها پس از راز و نیاز با خالق بی نیاز ،مراقبه ای باید 


صورت بدهم  آیه الکرسی بخوانم  ، مروری بر فعالیت های قابل پیش بینی آنروز بکنم و تجسم و احساس کنم که به.......ادامه مطالب را ببینید


صبح ها پس از راز و نیاز با خالق بی نیاز ،مراقبه ای باید 

صورت بدهم  آیه الکرسی بخوانم  ، مروری بر فعالیت های قابل پیش بینی آنروز بکنم و تجسم و احساس کنم که به بهترین نحو ممکن روی داده است . و روزی سرشار از شادمانی و انرژی را شروع کنم .کسب انرژی روحی روانی در ابتدای صبح ، مسلماً آنروز را طلائی خواهد کرد.

همچنین سوالات نیروبخش صبحگاهی را که در سال 1375 از مجموعه کتابهای آنتونی رابینز خونده بودم را با انرژی و تمرکز از خودم بپرسم به شرح زیر:

1.       اکنون چه چیزی مرا شاد می کند؟ چرا؟ و چه احساسی از این بابت دارم؟

2.       اکنون چه چیزی مرا به هیجان  وا میدارد؟ چرا؟ و چه احساسی از این بابت دارم؟

3.       اکنون در زندگی به چه چیزی افتخار میکنم؟ چرا؟ و چه احساسی از این بابت دارم؟

4.       اکنون در زندگی به خاطر چه  چیزی شکرگزاری میکنم؟ چرا؟ و چه احساسی از این بابت دارم؟

5.       اکنون در زندگی از چه چیزی بیشترین لذت را میبرم؟ منشاء اش از کجاست؟ و چه احساسی از این بابت دارم؟

6.       اکنون در زندگی درگیر چه مسئولیتی هستم؟ علتش؟ و چه احساسی از این بابت دارم؟

7.       چه کسانی را دوست دارم؟چرا دوستشان دارم؟ و چه کسانی مرا دوست دارن و چرا دوستم دارن؟ و چه احساسی از این بابت دارم؟




حالا که اینو نوشتم پس یادی بکنم از سوالات نیروبخش شامگاهی و پس از پایان روز کاری:


1.       امروز چه کمکی به دیگران کردم؟ یا چه چیزی بخشیدم؟

2.       امروز چه یاد گرفتم؟

3.       با امروز ، کیفیت زندگی ام چه بهبودی یافته است؟

عیسی و گمان بد

در یک خشکسالی ، قوم عیسی به نزد او آمدند و گفتند که بیش از دوسال است که باران نیامده است. حتما گناهکاری در بین ماست. او را معرفی کن تا ما ، ...