پنجشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۹۲

روزنوشت 920928

دیشب اساسی خوابم میومد نصف کاره گذاشتم و تموم نکردم. بیخیال
امروز کلاس فنون تصمیم گیری داشتیم با کسی که یکی از مدیران خاتمی چی بود و الان با استاندار جدید منتظره که پستی بگیره. البته مهم نیست برام اما بر خلاف اون چیزی که ادعا میکرد اصلن ظرفیت انتقاد نداشت و میخاست یه عادت ما ایرانیها رو اصلاح کنه  که اجازه بگیریم حرف بزنیم! بره کونشو بده. روحانی اومده فکر کرده که خبریه.
دیروز و امروز هم کلاس اندیشه های ..... و..... داشتیم که توسط یکی برگزار شد که خودشو هیءت علمی تاریخ مرفی میکرد اما من چنان فهمیدم که از  کجا آب میخوره که نگو و نپرس
و نهایتن اینکه درست فکر میکردم چون با اطلاعاتی که از اینو اون داشت تایید شد مطلب.
بر مبنای ایدیولوژی که جنگ و تقابل ابدی را در پی دارد برنامه ریزی و رفتار میکنن و بدین ترتیب سرمایه هایمان را هزینه میکنن.
و اینکه ستراتژی علمی برای خودم باید طراحی کنم و بمانند یک مدیر ارشد یا مدیر عامل یک شرکت بزرگ رفتار نمایم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

عیسی و گمان بد

در یک خشکسالی ، قوم عیسی به نزد او آمدند و گفتند که بیش از دوسال است که باران نیامده است. حتما گناهکاری در بین ماست. او را معرفی کن تا ما ، ...