دوشنبه، دی ۰۲، ۱۳۹۲

روزنوشت921002

شنبه 30آدر اسهال گرفتم و شب دوبار رفتم دکتر که بار دوم گفتن باید بستری بشین که قبول نکردم و شب یلدا رو تو خونه مادرخانم با چه مصیبتی به صبح رسوندم....خلاصه صبح یکشنبه بستری شدم در بیمارستان ط. بعلت اسهال خونی در حد المپیک!!!
الان دومین شبه که در بیمارستان بستری ام.اوضاعم خوبه .
دو هم اطاقی دارم یه مامستا که پدر یه مامستای معروف است در مسجد ..... در .... در فلکه...
به هر حال اینم یه تجربه ایه. مسجدشون وبلاگ هم داره
خلاصه اینکه امسال یلدای باحالی نداشتم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

عیسی و گمان بد

در یک خشکسالی ، قوم عیسی به نزد او آمدند و گفتند که بیش از دوسال است که باران نیامده است. حتما گناهکاری در بین ماست. او را معرفی کن تا ما ، ...