اینقدر گناه و بزه دارم که دیگر خجالت میکشم از خداوند چیزی بخواهم. این مساله پیش آمده .......(در یادداشت خصوصی)......... تلنگری به من زد که در معادلات خانوادگی پخی بیش نیستم . ای کاش مث علی دایی یا شخص ثروتمند دیگری بودم و بدون بررسی و با راحتی و چشم بسته چند میلیون تومان به یه وکیل مرتبط بدیم و کارها را بگذاریم گردن او . اگر درست شد که فبها و اگر درست نشد حداقل سربلندی برای من می ماند و راحتی خیال پدر و مادرم.
متاسفانه در این زمینه قوی عمل نکردم انرژی متافیزیک ام ضعیف است و ابهت و عزت و شکوهمندی ندارم از خداوند بزرگ مخواهم که این شکوهمندی را به من برگرداند که هر که را او بخواهد عزت دهد کسی جلودارش نیست
دور بودن از خداوند و شاید جهنم ، ممکن است اینطوری خودش را نشان دهد به هر حال خداوند را شاکرم سپاس می گویم و از او اجازه میخواهم که بسوی او بر گردم
951207
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر